18 ماهگی مهرسا خانوم
سلام عشقم
ماهگیت مبارک باشه گل من
دخمل گلم 18 ماهه شده
با 10 تا دندون ، ده کیلو وزن و یه دنیا شادی و یه گوله نمک
عزیز دلم این روزا هر کلمه ای رو میگم تکرار میکنی و مرتب میگی مامانییییییییییییییییی و بابا اسان(احسان) حالا با لهجه های مختلف و ناز واداهای دلنشین
حیوانا رو خیلی دوست داری و وقتی میبینی کلی ذوق میکنی و می خندی ولی به شدت از سوسک میترسی
عاشق لوازم ارایشی هستی مخصوصا رژلب , لاک
عاشق رقصیدنی و تا اهنگ بشنوی سریع شروع میکنی به رقصیدن و مرتب من و بابایی رو صدا میکنی که نگات کنم فدات بشم الهی
اعداد یک و دو و سه وچهار رو بلدی و وقتی از پله ها میریم بالا میشماری شون میگی یه دووووو سسسه چار
عزیزکم دایره لغاتت هم خیلی بیشتر شده و خیلی از کلماتی رو که میگم تلفظ میکنی (بیا، بده،نه،به به،بعله، عمو، بابا عباش، عمه ساسا(سارا)، دایی اتن(حسن) ،عمو زضا(رضا)، عمو مسن(محسن) ،مامان م یم(مریم)، بابا اسان(احسان) ،
دوستت دارم
تو تکه ای از بهشتی
تمام تو مرا بس است
واکسن 18 ماهگیت یه خورده سخت بود شبش کلی تب داشتی و تبت هم خیلی بالا بود و من و بابایی تا صبح پاشویه ات میکردیم ولی خدا رو شکر اخرین واکسنت بود دیگه تا انشالله 6 سالگی