يلداي94
بوی یلدا را میشنوی؟انتهای خیابان آذر ...
باز هم قرار عاشقانه پاییز و زمستان ...
قراری طولانی به بلندای یک شب....
شب عشق بازی برگ و برف...
پاییز چمدان به دست ایستاده ....
عزم رفتن دارد....
..آسمان بغض میکند ...میبارد...خدا هم میداند عروس فصل ها چقدر دوست داشتنیست ..دقیقه ای بیشتر مهلت ماندن میدهد ....
آخرین نگاه بارانی اش را به درختان عریان میدوزد ..دستی تکان میدهد ......قدمی برمیدارد سنگین و سرد
کاسه ای آب میریزم پشت پای پاییز... و....تمام میشود ...
پاییز ای آبستن روزهای عاشقی ...رفتنت به خیر ..سفرت بی خطریلداتون خجسته وفرخنده باد
امسال يلدا خونه خودمون بوديم دلم ميخواست يه عالمه تدارك ببينم واسه شب يلدا ولي متأسفانه نشد چون روز قبلش انگشت پاي مامان مريم شكست همش درگير گچ گرفتن و دكتر بوديم خداروشكر مامان مريم حالش خوبه و پاش تا ساق تو گچه
فقط چندروز قبل برات دامن توتو درست كردم و يه گل مو كه خيلي هم بهت مياد عسل مامان