16 ماهگی دخملی مامان
هر چه می گذرد بیشتر به این پی می برم که تو خلق شده ای تا من خوشبخت ترین مادر دنیا باشم
تا موبایل میرسه دستت میزاری در گوشت و خیلی خوشگل میگی الووووووووووووووو
یه جوری که قند تو دلم آّب میشه عزیزکم
جدیدا هم صدای قطار رو یاد گرفتی از بس با هم قطار بازی کردیم---- میگی بوبو چی چی بوبو چی چی
عاششششششششششششششقتم دخمل نازم
از بس عینک دوست داری بابایی برات یه عینک خرید حالا همش دستته و خیلی دوسش داری هر جا میریم هم با خودت میاریش
اینم از انبه خوردن دخمل مامان
نوش جونت عزیزم
جیگر مامان ناراحته و قهر کرده
گیر سفید زدم به موهات بهت میگم عروس شدی مامانی
یه ذوقی میکنی
الهی قربونت بره مامان
خیلی وقتا این شکلی میخوابی عزیزم
مینویسم سرشار از عشق برای تویی که همیشه تنها مخاطب خاص دلنوشته های منی برای تو که بخوانی و بدانی که دوست داشتنت در من بی انتهاست
دوستت دارم عزیزم