قشنگ ترین روز خدا تولد دخترم مهرسا
عاقبت در یک شب از شب های دور
کودک من پا به دنیا می نهد
آن زمان بر من خدای مهربان
نام شور انگیز مادر می نهد
بيمنش روزی که طفلم همچو گل
در میان بسترش خوابیده است
بوی او چون عطر پیک یاس ها
در مشام جان من پیچیده است
پیکرش را می فشارم در برم
گویمش چشمان خود را باز کن
همچو عشق پاک من جاویدباش
در کنارم زندگی آغاز کن..
امشب چه ناز دانه گلی در چمن رسید
گویی بساط عیش مداوم به من رسید
نور ستاره ای در شب تولدش
انگار که فرشته ای از ازل رسید
(عاشقتم مامان )
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی